سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرشته ی کچلی که دردسرساز شد

 
چند روزی است که دانشگاه تهران و برخی دیگر از دانشگاه ها نسبت به آنچه تعرض یکی از اساتید دانشگاه هنرهای زیبای تهران به یک دانشجوی دختر خوانده شده، به عرصه نمایش اعتراض دانشجویان بسیجی و هوادار دولت تبدیل شده است.
استاد دکتر نورالدین زرین کلک متولد 1316 دارای دکتراى داروسازى از دانشگاه تهران (1341)، کارگردانى انیمیشن از آکادمى سلطنتى بلژیک (1972) و فیلم عروسکى از استودیو یرى ترونکا (1975) می باشد.
مجموع جوایز و عناوین علمی، هنری و فیلم ها و تالیفات استاد زرین کلک بیانگر شخصیت منحصر بفرد و قابل احترامی است.عنوان جواهر قرن از فستیوال بین المللى فیلم آنسى فرانسه براى فیلم "دنیاى دیوانه دیوانه دیوانه" تنها یکی از ده ها افتخار ارزشمند ایشان است.

در این میان راه اندازی وبلاگی با عنوان "هتاک را محاکمه کنید" در نوع خود جالبه توجه است. این وبلاگ طبق مشخصات رسانه های اصولگر حاوی مطالبی توهین آمیز و ایراد اتهام و افترا به زرین کلک و تهدید ایشان است.
اما شرح ماجرا به روایت سایت مذکور:
«یازدهم اردیبهشت، آقای نورالدین زرین کلک در کلاس درس خود از دانشجویان خواست که تصویر یک فرشته را نقاشی کنند. یکی از دانشجویان فرشته ای را به تصویر می کشد که مو برسر نداشت. استاد مذکور به دانشجو میگوید چرا این فرشته مو ندارد؟
در این میان دانشجوی دیگر این کلاس خطاب به استاد می گوید احتمالا نمیخواسته تا موهای این فرشته مشخص شود. استاد مذکور به وی که یک دانشجوی محجبه است، می گوید" تو که کچل هستی و خودت را پوشانده ای چرا حرف می زنی؟
در این حین استاد دست خود را به زیر روسری این دختر برده و موهایش را از زیر روسری بیرون میکشد و به دانشجویان میگوید:" نه ، این کچل نیست و مو دارد". در این حین دانشجویان دیگر با قهقهه این دختر محجبه را مورد تمسخر قرار می دهند.»
حالا بیایید فرض کنیم در کشوری یهودی زندگی می کنید. استادی به حالت تمسخر کلاه مخصوص نشان یهودیان را از سر دانشجویی بردارد تا او را به زعم خود تنبیه کند. آیا شنیدن این خبر که دانشجویان آن کشور دست به تحصن و اعتراض زده اند برایتان کمی مضحک نخواهد بود؟

جالب است که برخی نیز در وبلاگستان به این موضوع توجه ویژه نموده و این اتفاق را دستمایه ی حمله ی به وبلاگ نویسان فیمسنیسم قرار داده اند. یکی از این افراد که بنظر می رسد از اختلاف طبقاتی موجود و بیماریهای زیر شکمی رنج مفرط می برد در وبلاگش می نویسد:
«دخترهای میلیون دلاری ساکن تهران نشان دادند این توهین [به زن] اشکالی ندارد، چون به یک دختر محجبه بوده است. وگرنه فریاد وا حقوق زنان شان دنیای کلنیالیستیشان را برداشته بود.
کسانی هستند که در لایه‌های درونی مقاومت‌های مدنی‌شان فقط برای سوتین و بیکنی مبارزه می‌کنند! این سکوت هم نمونه‌اش.»

اما کم توجهی فمینیستها به این ماجرا به چه دلیل صورت پذیرفته است؟ پاسخ روشن است. به همن دلیل که این نوچه ی پست کلونیال همچون رسانه های اصولگرا اصرار دارد از صفت محجبه برای این دختر دانشجو سو استفاده ی تبلیغاتی کند.
سوال اینجاست که آیا دیگر دانشجویان دختر این کلاس کشف حجاب کرده بودند که اینگونه بر محجبه بودن ایشان تاکید می شود؟ مشخصا تکرار این جملات تنها برای بهره برداری خاص و اعمال فشار به بخشی از جامعه دانشگاهی صورت می پذیرد.

ارتباط دادن این جریان به سکولار بودن دکتر زرین کلک ، اتفاقات دانشگاه امیرکبیر و در همین حال بهانه تراشی برای توجیه طرح مبارزه با بدحجابی نشان از نگاه کاملا سیاسی حاکم بر ماجرا دارد.
در حالی که جریانات معترض اخیر خود بخشی از دشمنان جامعه دموکراتیک محسوب می گردند، همنوایی با ایشان به هر شکلی، تنها به توجیه اعمالشان کمک خواهد نمود.
به همین دلیل هم بخش قابل توجه ای از مدافعان حقوق زنان و حقوق بشر از اهمیت دادن به این موضوع پرهیز نموده اند که اتفاقا در شرایط حاضر کاملا منطقی بنظر می رسد.

این دانشجوی محجبه کیست؟

 
در مطلب قبلی در بررسی دانشکده ی هنرهای زیبا دانشگاه تهران به نقل ماجرا از وبلاگ "هتاک را محاکمه کنید" پرداختم. این نکته را یادآوری نمودم که هیچ منبع مستقلی تاکنون در این مورد گزارش بی طرفانه ای مخابره نکرده است.
ضمن اینکه با جناب استاد دکتر نورالدین زرین کلک مصاحبه صورت گرفته و ضمن تکذیب آشکار نمودن موی دختر دانشجو در مورد اخراجش از دانشگاه هم اظهار بی اطلاعی نموده اند.
در همین حال یکی از دوستان وبلاگ نویس در نظری در مورد پیشینه ی این اتفاق و هویت دانشجوی دختر محجبه نکاتی را اشاره نموده اند.
نقل این مورد به قدر خواندن مصاحبه زرین کلک می تواند روشنگر بسیاری از مسائل باشد. امیدوارم اگر دیگر دوستان، نسبت به درجه صحت و یا احیانا نادرستی این مطلب اطلاع موثقی داشتند خبر بدهند.

نویسنده وبلاگ دیااکو اشاره می کند:
«به این نکته ظریف باید توجه کرد که چرا وقتی استادان اصولگرا که به لطف نمایندگی مجلس و مدارک استراتژیک کیلویی به استادی رسیده‌اند هر دخترغیر محجبه به چادر ملی را جنده و هرجایی می‌دانند و در همه کار فضولی می‌کنند و با نمره‌های از سر وظیفه دیگر بسیجیان را می‌نوازند کسی تحصن نمی‌کند.
این جاست که ادامه نام این دختر محجبه که به گفته سایت رجانیوز بعد از تعرض وحشیانه به 2-3 تار مویش "سقف آرزوها بر سرش فرو ریخت و تا ساعتها حال طبیعی نداشت" مارا از اشتباه و گمراهی نجات می‌دهد.
هاجر سلیمی این دانشجوی محجبه که اتفاقا سال گذشته با دکتر زرین‌کلک کلاس داشت و طرد شده بود و اول این ترم هم استاد به او گفته بود من به تو نمره نخواهم داد در واقع هاجر سلیمی نمین است.
دخترعباس سلیمی نمین سردبیر کیهان هوایی و رییس فعلی بنیادهای تاریخی و ... که از دوستان جناب حسین شریعتمداری است و از بزرگان راست و اصولگرا.
بدین ترتیب یک دانشجوی محجبه و بی‌مایه که به لطف دوستان پدر به دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران راه یافته این چنین بی‌رحمانه به لطف دوستان پدر، استاد را درس ادب می کند تا دیگر او را تهدید نکند.»

در مورد این ماجرا و وقایع پیش آمده بدون در نظر گرفتن این موضوع که این دختر محجبه دارای چه نسبت خانوادگی پیشینه ی تحصیلی بوده در مطلب "فرشته ی کچلی که دردسر ساز شد" اشاره کردم.
در اینجا اشاره دیااکو را دقیق و مهم می دانم. چرا وقتی استادان ارزشی به خود اجازه می دهند خارج از حیطه ادب و قوانین دانشجویان را به جرم دگرباشی مورد تحقیر و تنبیه قرار دهند و هیچ اعتراضی بلند نمی شود؟ صورت مسئله به همین سادگی است.

اساتید بی جنبه یا اساتید لیبرال !؟

 
در آیین بازگشایی دانشگاه ها در سال گذشته احمدی نژاد با مخاطب قرار دادن برخی اساتید و از پاکسازی اساتید لائیک و لیبرال از خبر داد. او مدعی شد که این اساتید دانشجویان ارزشی را تحت فشار قرار می دهند.
در آن زمان جامعه دانشگاهی و بسیاری از فعالین سیاسی نسبت به تکرار انقلاب فرهنگی و بسته شدن فضای دانشگاه ها و سرکوب دانشجویان هشدار دادند. بسیاری از مسولان سیاسی نیز به مخالفت و انتقاد از سخنان رییس دولت نهم پرداختند.
با گذشت نزدیک به سک سال از آن سخنان و جو حاکم بر فضای دانشگاهی کشور که انتقادات اساسی و بنیادی نسبت به گفتار و عملکرد احمدی نزاد در پیش گرفته پروژه ی پیشین بار دیگر کلید خورد.

عباس سلیمی نمین مدیر دفترمطالعات و تدوین تاریخ ایران از نزدیکان حسین شریعتمداری و هوادار دولت نهم در مصاحبه با خبرگزرای آفتاب مشکل امروز نظام دانشگاهی کشور را برخی «اساتید بی‌جنبه» دانسته که «با حربه نمره دانشجویان را مجبور می‌کنند مطابق میل آنها عمل کنند.
او که عموی دانشجوی دختری که در وقایع اخیر دانشگاه تهران به او اهانت شده بود مدعی است : برخی اساتید اگر خود ولنگار باشند، دانشجویان را هم مجبور می‌کنند تا در مسائل اخلاقی مانند آنها عمل کنند.
او با دفاع از اخراج زرین کلک مدعی می شود که "طبق گفته مسئولین دانشگاه، قرار بود تا از ترم پیش دیگر به این شخص کلاسی ندهند بنابراین، باید بررسی شود که با چه مجوزی در این ترم دانشگاه مجددا به او کلاس درس واگذار شده است."

اما در این شرایط دو نکته در مورد این سخنان بسیار قابل توجه است. ابتدا اینکه چرا برادر زادی ایشان با ان پیشینه ترم پیش باید برای دومین بار با چنین شخصیت "ولنگار و بی جنبه ای" درس انتخاب نمایند.
دوم اینکه چرا واکنش عجیب و حیرت آوری که در قبال این اتفاق توسط برخی ارگانهای و نهادهای دانشگاهی و نیروهای هوادار دولت صورت گرفت در مورد واقعه به مراتب تلخ تر و وحشتناک تر تجاوز به دانشجوی دختری در دانشگاه رازی کرمانشاه مشاهده نشد.
و آیا موضوع فشار و برخوردهای ناهنجار اساتید اصولگرا و ارزشی که متاسفانه برخی از آنها از بار علمی مناسبی برخوردار نیستند با دانشجویان دگرباش و منتقد نیز مشمول عبارت "اساتید بی جنبه" می گردد.

واقعیت آنست که نه اساتید بی جنبه و ولنگار به تعبیر آقای سلیمی نمین برای دولت نهم و هوادارنشان اهمیت دارد و نه تجاوز و سو استفاده از قدرت نیروهای ارزشمدار.
موضوع ساده تر از این حرفهاست. به اعتقاد احمدی نژادیها اساتید به اصلاح لیبرال، لائیک و حتی روشنفکران دینی و هر کسی که به نوعی دگر اندیشی را تبلیغ نماید باید از صحنه ی دانشگاه حذف گردد.

طرح موضوع دانشجویان ستاره دار و باز نشسته کردن اساتید با سابقه و مستقل دقیقا در همین راستا قلمداد می گردد. موضوع دانشکده هنر دانشگاه تهران نیز تنها دستاویزی برای به کرسی نشادن این نظرات بود.
دقیقا به همین دلیل شاید بسیاری از پیوستن به جمع محکوم کنندگان این حادثه سر باز زدند. حادثه ای که تنها برای بهره برداری سیاسی و سرکوب بیشتر جامعه دانشگاهی مورد توجه وافع شد.

آیت الله منتظری : استقامت کنید!

 
متاسفانه با وجودی که مسوولان رده بالای کشور دانشجویان را چشم و چراغ مملکت می‌‏ نامند اما از سوی دیگر در دانشگاه‌‏ ها دانشجویان را ستاره ‌‏دار می‌‏کنند، با آنها برخوردهای شدیدی می ‌‏کنند و آنها را به زندان می ‌‏افکنند.
آیت‌‏الله منتظری در دیدار با شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با قرائت آیاتی از سوره والعصر اضافه کردند: خداوند در قرآن افراد با ایمان را توصیه می ‌‏کند تا پشتیبان حق باشند و شما به دلیل پشتیبانی از حق تحت فشار هستید و خداوند در همین سوره توصیه می ‌‏کند که صبر و استقامت پیشه کنید.

وی با تشکر از دانشجویان به دلیل احساس مسوولیت در برابر مشکلات جامعه، گفت: در گفتار و رفتارتان خودسانسوری نکنید اما از حرکات تند و افراطی نیز بپرهیزید.
آیت‌ ‏الله منتظری با اشاره به بازداشت و زندانی شدن دانشجویان، گفت: مرحوم آیت‌‏ الله خمینی معتقد بود که زندان محل انسان ‌‏سازی است و من هم همین اعتقاد را دارم. زندان برای دانشجویان در واقع زنده ‌‏دان است چرا که زندان جای افراد زنده است و نه افراد بی‌ ‏تفاوت یا چاپلوس.

وی همچنین بر دیدگاه شرعی خود در خصوص ماجرای انتشار نشریات موهن در دانشگاه امیرکبیر تاکید کرد که به شرح زیر است:
با توجه به اینکه در رسانه‌ ها آمده است که مسوولان نشریه ‌های مذکور رسما اعلان کرده‌ اند که آنان (دانشجویان) این مطالب را چاپ نکرده ‌اند و آنها را انکار می ‌کنند، انکار آنان شرعا مسموع است.
اعضای دفتر تحکیم همچنین با آیت الله صانعی، آیت الله سید صادق حسینی شیرازی و آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی نیز دیدار نمودند که مشروح این خبر را در اینجا بخوانید

چه آشوبی است

 
وضعیت این روزهای ایران شاید در یک دهه ی اخیر منحصر بفرد باشد. درشرایطی که دولت، مجلس، دستگاه قضایی و رسانه های دولتی و به عبارتی تمام حاکمیت برخواسته از یک جناح است، بحران های مختلفی کشور را فرا گرفته است.
سال 1386 درحالی با بحران اسارت سربازهای انگلیسی آغاز شد که هنوز اعتراضات معلمان و زنان در آخرین ماه سال گذشته فروکش نکرده بود. آزاد سازی ملوانان انگلیسی هم تقریبا مصادف با دستگیری فعالین جنبش زنان و همچنین نمایندگان معلمان معترض بود.

اعتراض دانشجویان دانشگاه شیراز و تحصن آنها، دستگیری 15 دانشجوی دانشگاه مازندران و تعطیلی دانشگاه و تجمع های اعتراضی بخاطر آبگیری سد سیوند از دیگر مسایل فرورین ماه 86 بود.
در همین حال کشمکش در مورد طرح برخورد با بدحجابی -یا دگرباشان اجتماعی- ابعاد تازه ای یافت. تا جایی که اعتراض بسیاری از نمایندگان ، رییس دستگاه قضایی و رسانه های مستقل را در پی داشت.
در حالی که بنظر می رسید بر اعتراضات عمومی نسبت به این طرح افزوده شده، ماجرای انتشار نشریات جعلی صحنه ی دانشگاهی کشور را به میدان جدال میان هواداران دولت و دانشجویان تبدیل کرد.همچنان دانشگاه امیرکبیر تهران کانون این درگیرها است.

دستگیری موسویان سفیر سابق ایران در آلمان و سخنگوی تیم مذاکره کننده ی هسته ای حسن روحانی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی نیز از دیگر خبرهای روزهای گذشته بود.
استعفای استاندار خوزستان در کنار اعتراض مردم اروندکنار و تحصن آنها، کشته و زخمی شدن ده ها نفر در نا آرامی های اقلید و فردوس، سرکوب کارگران ومعلمان در روز جهانی کار از دیگر اتفاقات سال جدید است.
به همه ی اینها وضعیت بغرنج پرونده ی هسته ای ایران، تورم و بالا رفتن بی سابقه نقدینگی، بیکاری و گرانی های کمر شکن را باید اضافه نمود.

گرچه با دقیق تر شدن در اخبار و حوادث 50 روز ابتدایی امسال، می توان مسایل بسیاری را به این لیست بلند بالا اضافه نمود اما همین میزان بحران و نا آرامی و سو مدیریت بی هیچ وجه منطقی و طبیعی بنظر نمی رسد.
احمدی نژاد و دوستانش تا کنون بخوبی دریافته اند مدیریت کلان کشور با شعار و ادعاهای واهی امکان پذیر نیست. و اگر نبود دلارهای نفتی صندوق ذخیره ی ارزی شاید وضعیت کشور بدتر این نیز می شد.

باید دید دولت نهم و حامیانشان در حاکمیت چه طرح هایی را برای حل این مشکلات در دست دارند. گرچه شاید بیشتر در پی پاک نمودن صورت مسئله و انحراف افکار عمومی از این مشکلات و بحرانها باشند.
شاید بتوان حضور حسینیان و پر رنگ تر شدن نقش صفار هرندی و تیم کیهان و اتفاقات شبیه دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه تهران در همین راستا ارزیابی نمود.